طاق بستان
طاقِ بُسْتان، جایگاهی با چند اثر تاریخی از دورۀ ساسانی که مردم پیوندهای فرهنگی دیرینه با آنها دارند.
طاق بستان در 5کیلومتری شمال شرقی کرمانشاه، و در پای کوهی به نام پَررو قرار دارد (کامبخشفرد، 239؛ واندنبرگ، 102). دِهی نیز به همین نام در آنجا ست که جزئی از بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه به شمار میرود (جعفری، 827). طاق بستان را به صورتهای طاق وسطان، طاق وسان، طاق بهستون و طاق بیستون نیز نوشتهاند («طاق ... »، 254).
در گذشته، مردم بومی و جغرافیدانان، آنجا را بهسبب بودن پیکرۀ خسرو پرویز (سل 590- 628 م) سوار بر شبدیز، اسب محبوبش، «شبدیز» مینامیدند (ابنرسته، 7 / 166؛ ابنفقیه، 214) که گاهی نیز با نام «شِبداز» (ابنخردادبه، 19) آمده است. اوژن فلاندن که در 1256-1257 ق / 1840-1841 م به ایران سفر کرده، نوشته است که طاق بستان را گاهی ایرانیان، «تخت رستم» مینامند. او افزوده است که این نام به دورههای اساطیری ایران مربوط است (ص 170). یاقوت نیز در سدۀ 7 ق / 13 م از شبداز و شبدیز سخن گفته، و آنجا را منزلی میان حُلوان (شهری در عراق) و قَرمیسین (کرمانشاه کنونی) دانسته است. همو بر این باور است که آثار تاریخی طاق بستان را قنطوس بن سِنَّمار (معمار یونانی قصر خورنقِ یزدگرد یکم در سرزمین عراق) ساخته است (5 / 228).
آثار تاریخی طاق بستان
از نخستین پادشاهان ساسانی تا نرسی (سل 293-302 یا 303 م) نقوش خود را در صخرههای خاستگاهشان، سرزمین فارس، و بهویژه در حوالی تختجمشید کندهاند؛ اما اردشیر دوم (سل 379-383 م) و جانشینانش محلی را واقع در سرزمین مادِ قدیم که به اقامتگاه آنها نزدیکتر بود، برای این کار برگزیدند که امروزه آنجا را طاق بستان مینامند. اینجا در کنار جادۀ بزرگ بغداد به همدان قرار دارد، جایی که شاهراه کهـن کاروانـی است (کـریستنسن، 254). در روزگار پـادشاهی درازمدت شاپور دوم (309 یا 310- 379 م)، اهمیت خاستگاه اصلی ساسانیان (پارس) رو به کاهش نهاد و کندهکاریهای متأخر آن سلسله در طاق بستان اجرا شد که از دیدگاه سوقالجیشی، بر کنار شاهراه شرقی ـ غربی و در نزدیکی پایتختشان (تیسفون) قرار داشت (هرمان، 70 ).
در طاق بستان، از زیر کوهی بدون دامنه که سنگنگارهها بر آن نقش بستهاند، چشمههایی بزرگ میجوشد؛ این کوه مشرف بر یک آبگیر و عمارت ییلاقی جدید است. در نزدیکی این بنا، در سمت چپ، نقشی از مراسم تاجگذاری اردشیر دوم کنده شده است. در سمت راست شاه، اهورهمزدا حلقۀ سلطنتی نوارداری را به او اعطا میکند و در سمت چپ، ایزد مهر (میترا) است که نورهایی از سر او ساطع میشود و برسمی در دست دارد (کریستنسن، 255-256).
در طاق بستان دو غارنمای کوچک و بزرگ نیز کنده شده است؛ غار کوچک مزین به تصویر شاپور دوم و پسرش شاپور سوم (سل 383- 388 م) است (گدار، 214؛ واندنبرگ، 102-103). در کنار این دو تصویر، دو کتیبه به خط پهلوی ساسانی وجود دارد که اصلونسب آنان را یادآوری میکنند (جوادی، 105).
غارنمای بزرگتر در زمان خسرو پرویز، در 600 م، کنده شده است. بر دیوار روبهروی آن، نقشبرجستهای از خسرو پرویز، سوار بر اسب خود شبدیز است. بالای این نقشبرجسته، طاقچهای است که روی آن نقش 3 تن کنده شده است؛ برخی نوشتهاند که تصویر میانی، شاه را نشان میدهد، درحالیکه در سمت راست او اناهیتا (ایزد آب و رودها)، و در سمت چپ، اهورهمزدا ایستاده است و هر دوی آنها نمادی از منصب شاهی را به خسرو پرویز عرضه میدارند (ویلسن، 107- 109؛ هرمان، 76). برخی از پژوهشگران ازجمله لسترنج (ص 188) و بیندر (ص 361) این 3 تن را خسرو پرویز، همسر او، شیرین، و فرهاد وزیر دانستهاند و بر این باورند که نقشهای برجسته و حجاریهای این غار، کار فرهاد است. در سمت چپ و راست طاق بزرگ، دو نقشبرجسته از دو مجلس شکار شاه و خدمتگزاران کنده شده است (نفیسی، 1 / 80؛ نیز نک : دنبالۀ مقاله). پایههای طاق بر دو ستون قرار گرفته، و نقوشی بسیار ظریف بر آنها رسم شده، که ازجمله تصویر درختی است که شاخسارهای آن بر ستون پیچیدهاند و برگی مانند برگ کنگر دارند؛ این درخت را «درخت زندگی» نامیدهاند (جلیلی، 50).
سنگنگارههای طاق بستان، آگاهیهایی دربارۀ پوشش، آرایش و زیورهای دورۀ ساسانی به دست میدهند؛ ازجمله، در نقش سوارۀ خسرو پرویز، شکل اژدهای بالداری بر جامۀ او دیده میشود که ساسانیان آن را در گچبریها و نقرهسازیها نیز به کار بردهاند (نفیسی، 1 / 194). تصویر اژدها در آن روزگار بهمنزلۀ نماد جنگ به کار میرفت و قهرمانان اژدهاکش بخشی از اساطیر کهن هندوایرانی به شمار میروند. رستم، فرامرز، اسفندیار و جز اینها چنین بودهاند. در ادبیات و داستانهای فولکلوریک ایران، معمولاً اژدها در بافتی جادویی ظاهر میشد که جثهای بزرگ، نَفَسی آتشین و دهانی مانند کوره داشت که از آن آتش زبانه میکشید (نک : ه د، اژدها).
در طاق بستان، افزونبر جامۀ شاهان، آرایش گیسوی زنان نوازنده و پوشاک آنها نیز جلب توجه میکند که پیراهنهایی با دامنِ گرد، چاکدار از پهلو و تزیینشده با نوارهای زیبا به تن دارند. پیراهنهای شاپور دوم و شاپور سوم نیز چنین طرحی دارند. این جامهها برای سوارکاری و شکار مناسب بوده است. فیلسواران در سنگنگارۀ شکارگاه، پیراهنهایی با دامن نیمدایرۀ رو به پایین و پیراهن سادۀ جلوباز در صحنۀ شکار گراز پوشیدهاند؛ این لباسها همه کمربند دارند (ضیایی، 40-41). پوشش اناهیتا، به شیوۀ زنان دورۀ ساسانی است که یک قبا، و بر روی آن روپوشی ستارهنشان پوشیده است. او تاجی نیز بر سر دارد که از زیر آن حلقههای گیسوانش بر دوش و سینهاش فروافتاده است («طاق»، 260).
در نقشبرجستههای طاق بستان، نقشهای روی پارچههای لباسها گلهای چهارپر، طرح شطرنجی، شکل جانورانی مانند بُز کوهی، خروس و مرغابی، و گاه نیز مرواریددوزی است (نفیسی، 1 / 195).
در تصویر تاجگذاری اردشیر دوم، صورت میترا با هالهای نورانی، درحالیکه برسمی در دست دارد، دیده میشود. در تصویر شکارگاه نیز آنجا که شاه در قایق ایستاده است و کمانی در دست دارد، بر گِرد سرش هالهای دیده میشود. در فرهنگ ایرانیان باستان به این هاله «فَر» گفته میشد و آن فروغی ایزدی است که بر دل هرکس بتابد، او بر همگان برتری یابد؛ از پرتو این فروغ است که کسی برازندۀ تاج و تخت گردد و به پادشاهی رسد، آسایشگستر و دادگر شود و همیشه پیروزمند باشد. همچنین، از فر است که کسی در کمالات نفسانی و روحانی آراسته شود و از سوی خداوند برای راهنمایی مردم برگزیده گردد (پورداود، 314-315).
چنانکه گفته شد، در انتهای ایوان بزرگ طاق بستان، نقشبرجستهها و سنگنگارهای از خسرو پرویز، سوار بر اسب معروف خود، شبدیز، دیده میشود. خسرو پرویز شبدیز را بسیار دوست داشت. نویسندگان و شاعران بسیاری دربارۀ شبدیز مطالبی نوشته، و شعرها سرودهاند (نک : جوادی، 111).
موسیقی در طاق بستان
در سنگنگارۀ شکارگاه، نشان داده شده است که شیپور، تنبور و چنگ از آلات موسیقی رایج در زمان خسرو پرویز بوده است. دربارۀ حضور موسیقی در مراسم شکار، برخی بر این باورند که نهتنها برای سرگرمداشتن شکارچی، بلکه برای جلب خود شکار نیز به کار میرفته است (بویس، 71).
طاق بستان و حکایت خسرو، شیرین و فرهاد
برخی از نویسندگان ایرانی و نیز شماری از پژوهندگان اروپایی، در صحنۀ تاجگذاری خسرو پرویز در ایوان بزرگ طاق بستان، دو شخصیت دیگر را که در دو طرف شاه ایستادهاند، شیرین، همسر مسیحی شاه، و فرهاد ــ مهندس، سنگتراش، وزیر و سپهبد دربار خسرو پرویز که دلباختۀ شیرین بود ــ دانستهاند؛ چنانکه ابنرسته، جغرافینگار اصفهانی، در الاعلاق النفیسة (تألیف: 290 ق / 903 م)، تصویر اناهیتا
را از آنِ شیرین پنداشته است (7 / 166). در مجمل التواریخ (تألیف: 520 ق / 1126 م) نیز دربارۀ شیرین چنین آمده، که کسی به زیبایی او نباشد و فرهادِ سپهبد عاشق او بوده، و همو ست که آن سنگنگارهها را در بیستون و کرمانشاه پدید آورده است (ص 79).
به نوشتۀ جکسن، افسانههای مردمی بسیاری دربارۀ خسرو، شیرین و فرهاد بر سر زبانها ست. فرهاد مهندسِ دربار خسرو پرویز بود که به عشق شیرین گرفتار شد و گویند حجاریهای طاق بستان را به فرمان این شاه بر سینۀ کوه کَند؛ اما به عقیدۀ مردم، حجاریهای طاق بستان نتیجۀ عشق فرهاد به شیرین است (ص 226). لسترنج نیز این سنگنگاره را تصویر خسرو پرویز و شیرین دانسته، و افزوده است که داستان خسرو و شیرین و فرهاد کوهکَن، در بسیاری از مناطق مجاور زبانزد است (ص 188). فلاندن نوشته است که قصاید کُردی گواهی میدهند که شیرین هم از فرهاد بدش نمیآمده، و شاه خواسته است از او انتقام بگیرد. سرانجام، فرهاد که در طاق بستان سنگنگارهها را برای خوشایند شیرین میساخت، از فرط عشق به شیرین خود را از کوه به زیر افکند و کشته شد (ص 172).
در افسانههای کُردی، هنگامی که شیرین و فرهاد به نیرنگ پیرزنی میمیرند، به فرمان شاه (خسرو پرویز) پیرزن را میکشند و او را میان گور شیرین و فرهاد دفن میکنند. پس از چندی، از گور شیرین و فرهاد لالههای داغدار میدمند و از گور پیرزن خاری سر برمیآورد. برخی بر این باورند که پیش از برچیدهشدن سلسلۀ ساسانی، یک یا چند افسانۀ مردمی دربارۀ عشق شیرین و خسرو نوشته شده بود که بخشهایی از آن در برخی از متون عربی و فارسی بـه خوذاینامک (خداینامه) نیـز راه یافته است (بصاری، 59؛ برای آگاهی بیشتر، نک : ه د، خسرو و شیرین).
مآخذ
ابنخردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1306 ق / 1889 م؛ ابنرسته، احمد، الاعلاق النفیسة، به کوشش دخویه، لیدن، 1309 ق / 1891 م؛ ابنفقیه، احمد، البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، 1387 ق / 1967 م؛ بصاری، طلعت، چهرۀ شیرین، اهواز، 1350 ش؛ بویس، مری و هنری جرج فارمر، دو گفتار دربارۀ خنیاگری و موسیقی ایران، ترجمۀ بهزاد باشی، تهران، 1368 ش؛ پورداود، ابراهیم، حاشیه بر ج 2 یشتها، به کوشش بهرام فرهوشی، تهران، 1356 ش؛ جعفری، عباس، دایرةالمعارف جغرافیایی ایران، تهران، 1379 ش؛ جلیلی کرمانشاهی، محمدحسین، کرمانشاهان باستان، تهران، 1347 ش؛ جوادی، شهره و فریدون آورزمانی، سنگنگارههای ساسانی، تهران، 1388 ش؛ ضیایی، الوند، طاق بستان، زیبای خاموش، کرمانشاه، 1388 ش؛ «طاق بستان»، مجلۀ بررسیهای تاریخی، تهران، 1346 ش، س 2، شم 1؛ فلاندن، اوژن، سفرنامه، ترجمۀ حسین نورصادقی، تهران، 1324 ش؛ کامبخشفرد، سیفالله، آثار تاریخی ایران، تهران، 1380 ش؛ مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1318 ش؛ نفیسی، سعید، تاریخ تمدن ایران ساسانی، تهران، 1331 ش؛ واندنبرگ، لوئی، باستانشناسی ایران باستان، ترجمۀ عیسى بهنام، تهران، 1348 ش؛ ویلسن، ج. ک.، تاریخ صنایع ایران، ترجمۀ عبدالله فریار، تهران، 1317 ش / 1938 م؛ یاقوت، معجم البلدان، به کوشش محمدامین خانجی، مصر، 1324 ق / 1906 م؛ نیز: